مفرد مذکر غایب

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت 


 زهرایی و خورشید ، غبار قدمت


کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ 


 ای وسعت دلهای شکسته ، حَرَمت . . .


شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۳۵
عطر نرگس

♦♦♦♦♦♦♦♦

 

سر فصل کتاب آفرینش زهراست....

روح ادب و کمال و بینش زهراست....

روزی که گشایند در باغ بهشت....

مسول گزینش و پذیرش زهراست....

صلی الله علیک یا فاطمة الزهرا

 

♦♦♦♦♦♦♦♦

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۳۱
عطر نرگس

فدای مظلومیتت یا علیِ که اگر به دنبال بزرگترین حق آل الله “حق ولایتت” رفته بودی معلوم نبود امروز پس از ۱۴۰۰ سال رنگی از اسلام و یادی از مظلومیت علی باقی مانده باشد که ما به یادت غربتت اشک مهمان چشمهایمان کنیم…

 فدای غربتت یا علی؛

آنگاه که در کنج خانه زانوی صبر در بغل داشتی و برای شنیدن بانگ “الله اکبر” و نام زیبای رسول الله بر ماذنه ها استخون در گلو نفس کشیدی…

فدای نفس نفس هایت؛

آنگاه که دستهایت را بستند و به دارالخلافه ات کشاندند یک چشم بر درب نیم سوخته داشتی…

تو گویی به همراه دستهایت نفسهایت را نیز گره می زنند…

… فدای دستهایت که اگر بسته نبود…و فاطمیه یک دهه نیست؛ که یک تاریخ است.

یک تاریخ پر از درد. یک تاریخ پر از غربت.

یک تاریخ پر از  مظلومیت.

یک تاریخ پر از ایمان به تاراج رفته.

یک تاریخ پر از نفاق و کینه…


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۳
عطر نرگس

بسم الله النور


در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد 

چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد


چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید 

و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!


چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید 

ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد


چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت 

شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد


و هـفـتـه‌ای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت 

بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد


نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر 

در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟


کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود می‌زنـی لـبـخـنـد 

بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟


بــرای آمــدنـت جـــمــعــه‌ای مـعـــیــن کـــن 

کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالی از تـرنـم شد


 اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج


 نثار ارواح شهیدان میثمی صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۹
عطر نرگس

در حسرت تو خون شده چشم نگارها


ای انتظار آخر چشم انتظار ها


ای آشنا تر از همه، این دیده کور باد


نشناخته اگرچه تو را دیده بارها


خار طمع به چشم و به پا ریسمان ترس


افتاده ایم بی تو در این گیر و دارها


جز اشک ناشیانه و جز آه پشت آه


دیگر چه چشم داشتی از تازه کارها!؟


کار دل از ترحم دلدار هم گذشت


زنگار بسته آینه جای غبار ها


پاییزمان شدند و گلاویزمان شدند


سرمی رسند بی تو یکایک بهار ها


مشتی پیاده در دل این جاده مانده ایم


رحمی به ما نکرد کسی از سوار ها


دل کاش جز مسیر تو راهی بلد نبود


شد درد سر برای من این اختیار ها


تاری ز موی یار دل زار را بس است


این ما و این گلوی مهیای دارها


برگرد!  تا به دور تو گردم مرید وار


در دور نامرادی این روزگارها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۶
عطر نرگس

دانشجو بود، دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….


از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…


وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت،بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…


منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…


یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"


خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم


،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن…



اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”"

نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:



- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…


ترک هرگناه=نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام…

ترک هرگناه=برداشتن یک قدم در مسیر ظهور…


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۷:۵۱
عطر نرگس

ویژگی های حضرت مهدی (عج)


برخی خصایص و ویژگی های امام زمان (عج) مطابق احادیث و روایات عبارتند از:

از خاندان و ذریه پیامبر است

هم نام و هم کنیه پیامبر (ص) و شبیه ترین مردم به آن حضرت است

نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (ع) است

اسم پدرش حسن (ع) است

مادرش سیده کنیزان و بهترین ایشان است

دوازدهمین امام و خاتم الائمه است

دارای دو غیبت صغری و کبری

عمر بسیار طولانی دارد

زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد

گذشت روزگار او را پیر نمیکند

ولادتش پنهانی است

دشمنان خدا را میکشد و زمین را از شرک و ظلم پاک میکند

دین خدا را آشکار و اسلام حقیقی را در روی زمین گسترش میدهد و فرمانروای روی زمین میشود

با شمشیر قیام میکند

دارای نسبتهایی از انبیاست که از آن جمله غیبت است

روش او سیره پیامبر است

پس از آنکه مردم در آزمایش های سخت واقع شوند ظهور میکند

وقتی حضرت مهدی ظهور کند حضرت عیسی نازل میشود و پشت سرش نماز میخواند

پیش از ظهورش بدعت ها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور رایج میشود

هنگام ظهورش منادی آسمان به نام او و پدرش ندا میکند که همه آن را میشنوند و ظهور آن حضرت را اعلام میکنند

پیش از ظهورش نرخ ها بالا میرود و بیماری ها زیاد میشود و جنگ های بزرگ برپا میشود و بسیاری کشته میشوند

پیش از ظهورش نفس زکیه و یمانی کشته میشوند و در بیدا (مکانی بین مکه و مدینه)خسوفی واقع میشود و دجال و سفیانی خروج میکنند و حضرت آنها را میکشد

پس از ظهورش برکات آسمان و زمین آشکار میشود و زمین آباد میگردد و هیچ کس غیر خدا را پرستش نمیکند

سیصد و سیزده نفر اصحاب او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر میشوند

معجزات بسیاری دارد  و بسیاری به دیدار رحضرتش مشرف شده اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۲۰:۱۴
عطر نرگس

                           «بسم رب النور»


امام صادق زیاد از مهدی برای مان می گفت.از فرج و گشایش آخر الزمان.


دلم می خواست وقت دقیقش را بدانم.طاقت نیاوردم و از امام سوال کردم:


"پس کی فرج می رسد؟این که خیلی طولانی شد؟"


-  مهزم!هر کس برای فرج وقت تعیین کند دروغ گوست 


و هر کس عجله کند هلاک می شود 


فقط کسانی که مطیع و تسلیم اوامر ما باشند نجات پیدا می کنند و به ما ملحق می شوند.


(برگرفته از کتاب « تا همیشه آفتاب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۹:۱۴
عطر نرگس

برگرد که بر بهار ما میخندند...



                                       یک عده به انتظار ما میخندند!

                                         اللهم عجل لولیک الفرج


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۶:۵۳
عطر نرگس

این جمله از کیست؟ [یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است]


 


الف) چارلی چاپین   ب) دکتر شریعتی   ج) فرانسیس بیکن   د) آیت الله خامنه‌ای


 


زیاد فکر نکنید، گزینه صحیح (د) است. شاید خیلی از شما خوانندگان جملات آیت‌الله‌ ‌خامنه‌ای پیرامون لبخند را نشنیده باشید.


از زمان های گذشته تا کنون دشمنان اسلام سعی در سیاه نمایی و خشن بودن مسلمانان را داشته اند.این قضیه را میتوان از فیلم‌های دنیای غرب متوجه شد که مدام به مخاطب خود القا میکنند که مسلمانان افرادی عبوس، عصبانی، خشن و غیر لطیف هستند.


حال سخنان بسیار زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب پیرامون لبخند


یکى از مقوله‏هاى بسیار مهم و یقیناً یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است. لبخند یکى از نیازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بى‏شادى و بى‏لبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است.


اگر با چهره‏ى خودتان مى‏توانید به جامعه شادى بدهید، باید این کار را بکنید. شادى لازم است و باید آن را براى مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامه‏ریزى مى‏خواهد. مراقب باشید شادى در مردم با لودگى و ابتذال و بى‏بندوبارى همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادى داده نشود. همه‏جور مى‏شود به مردم شادى داد؛ از نوع صحیح آن شادى داده شود.


گاهى اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مى‏کند؛ گاهى هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آن‏طور شادى را ایجاد کند. شادى کردن و شادى دادن به مردم، به‏معناى لودگى نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۷
عطر نرگس